بنا به گزارش دريافتى٬ امروز دوشنبه ٩ ديماه کارگران نازنخ و فرنخ قزوين به اعتصاب خود پايان دادند. کارگران ميگويند سالهاست حقوقشان را باز زور از حلقوم کارفرماها بيرون ميکشند. اين دو کارخانه زمانى يک کارخانه بود که با مرگ صاحب آن به دو فرزندش رسيد و با ديوارى از هم جدا ميشود.
معمولا احضار و تهديد و اخراج کارگران در هر دور اعتراضات شدت گرفته است اما صداى کارگران اين دو مرکز همراه با خانواده هايشان همچنان بلند بوده است. يکى از کارگران ميگويد اين دولت پاسدار سرمايه داران است. سالها کودکان ما در محروميت زندگى کردند و هنوز در محروميت زندگى ميکنند. معمولا اعتراضات ما با يک پاسخ از طرف کارفرماها روبرو ميشود: "مگر ما مال کسى را خورديم٬ چرا آبروى ما را ميبريد؟ چرا اعتراض ميکنيد؟ چرا به خيابان مى آئيد؟" اينها حرفهاى کارفرما است. همراه اين فرمايشات اسامى چند کارگر را ميخوانند و به اداره کار معرفى ميکنند. "اينها اخلال گر هستند! اينها باعث شلوغى کارخانه هستند!" سياه روى سفيد اينها را قيد کردند که حتى کارگران اخراجى از بيمه بيکارى هم محروم شوند!
اين يک بخش قضيه است. طرف ديگر پاسخهاى کارگران است به مديريت و استاندار و مسئولين در تهران. ماه گذشته کارگران اين دو مرکز به تهران رفتند و با مسئولين مذاکره کردند. آنها هم وعده سرخرمن دادند و هر بار با وعده کارگران را به خانه فرستادند. کارگران بارها همراه خانواده ها تجمع کردند و اعلام کردند که ما چيزى بجز حقوق هاى معوقه خود را نميخواهيم. چرا اعتراض ما به نپرداختن حقوقهاى معوقه "آبروى شما سرمايه داران را ميبرد؟" چرا وقتى ما پول شهريه مهد کودک را نداريم و بچه هاى ما را از مهد کودک بيرون ميکنند آبروى ما نميرود؟ چطور بايد به کودک ۵ يا ۶ ساله خود توضيح بدهيم پول نداريم شهريه بدهيم؟
برخى از کارگران ٢ ماه و برخى ٣ ماه حقوق معوقه شان را نگرفتند اما هنوز حقوق ٣ ماه بيشتر کارگران پرداخت نشده است. اين اعتصاب براى پرداخت و گرفتن اين حقوق ٣ ماهه بود. کارفرماها٬ مديريت٬ اداره کار٬ استاندارى و مسئولين در تهران از اينکه وضعيت اقتصادى خراب است و وضع بازار خراب است٬ صحبت ميکنند و اينها را دلائلى براى پرداخت نکردن حقوقهاى ما عنوان ميکنند. نماينده هاى ما را دستگير و احضار کردند و اداره کار را از پرداخت بيمه بيکارى منع کردند. آنها را "اخلال گر و ضد انقلاب" ناميدند!
ولى کسى نيست بگويد همين سرمايه داران و صاحبان کارخانه ها با ميلياردها پول و وام که ميگيرند و قرار است با آن سرمايه گذارى کنند و شرکتها را راه بياندازند چکار کردند؟ آنها پولها را ميبرند و در کشورهاى همسايه سرمايه گذارى ميکنند و پشت هفت پشت شان را بستند و جواب کسى را هم نميدهند. همه شان هم از خودشان هستند و مشغول بچاپ بچاپ. ولى کارگرى که شش ماه حقوق نگرفته را "اخلال گر" و "ضد انقلاب" مينامند و ميبرند شکنجه ميکنند. همين ماه گذشته چند نفر از کارگران را بردند و نه تنها خودشان بلکه خانواده هايشان را هم تهديد کردند که ساکت شوند. با اين تهديدها هدفشان اينست که همه ما را ساکت کنند. سياست دولت وعده دادن است و امروز هم در مذاکرات باز وعده دادند. باز گفتند "ملت و نظام در خطر است٬ اقتصاد کشور خراب است٬ صنايع نساجى سوددهى نداشته!" ميگويند منتظر باشيد که نهايتا يکسال ديگر ميتوانيم اينجا را سرپا نگهداريم. بما ميگويند "خوب کار کنيد٬ توليد بيشتر داشته باشيد٬ اضافه کارى کنيد٬ تا پانزده روز ديگر حقوقهاى معوقه را پرداخت ميکنيم!"
امروز به اعتراض خود پايان داديم. اما خود ما هم ميدانيم که اينها تنها وعده است. اين دو مرکز زمانى بيش از ۴٠٠٠ کارگر داشت حالا در يکى حدود ٣٠٠ کارگر و در ديگرى تقريبا ۴٣٠ کارگر باقى مانده است. همه هم سابقه کار بالاتر از ١٨ سال دارند. کارگران اينجا قبلا بخاطر تهديدها مجبور بودند کوتاه بيايند چرا که آرزو دارند که سابقه کارشان تمام شود و بعد از ٢٠ سال بازنشسته شوند. بسيارى از کارگران دراين مرکز و طى اين سالها از بس اعتراض و اعتصاب کردند خسته شدند و خود را بازخريد کردند. حقوقها اينجا رسما هر چهار ماه يکبار داده ميشود و آنهم با اعتراض کردن و به خيابان آمدن. اين معضلات کارگران را دلسرد ميکند٬ خيلى اوقات نمايندگانشان تنها ميمانند. دستگيريهاى مرتب و تهديدها باعث عقب نشينى کارگران ميشود اما باز هم بايد بيرون آمد و قبول کرد و گرنه از حقوق خبرى نيست.